معنی نژاد مردم تایلند

لغت نامه دهخدا

مردم نژاد

مردم نژاد. [م َ دُ ن ِ](ص مرکب) از نژاد آدم. آدمیزاد. انسان:
نگه کن که هوش تو بر دست کیست
ز مردم نژاد ار ز دیو و پریست.
فردوسی.
تو گوئی که از روی و از آهن است
نه مردم نژاد است کآهرمن است.
فردوسی.
که هر کس که بر دادگر دشمن است
نه مردم نژاد است کآهرمن است.
فردوسی.
به چیز فراوان بوند این دوشاد
ندانند آمرغ مردم نژاد.
اسدی.
ز ویرانه جائیست وحشی نهاد
به صورت چو مردم نه مردم نژاد
نظامی.


تایلند

تایلند. [ل َ] (اِخ) سیام. رجوع به سیام و هندوچین شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

مردم نژاد

انسان آدمی: کسی را که بر دست و پا آهن است نه مردم نژاد است کاهر منست. (شا. )

فرهنگ عمید

مردم نژاد

از نژاد آدمی، انسان،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نژاد مردم تایلند

1834

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری